هدیه ای از جنس خدا

بهار اومد فرشته های آسمونی من

سلاممم فرشته های آسمونی من..... بالاخره ساعت ٢:٣١ امروز سال ٩١ تموم شد وسال جدید با تموم قشنگی هاش پا تو خونمون گذاشت...بهار اومد فرشته های آسمونی من... قشنگی امسال به این بود که شما تو دلم بودین...امسال فقط سر سفره ی هفت سین دستمو رو شکمم گذاشتم و از خدا خواستم فقط شما رو امسال بهمون  عیدی بده...کاش پیشمون مونده باشین و سر سفره ی هفت  سین سال بعدی شما رو تو بغلمون بگیریم.. براتون عکس هفت سین امسالمونو میذارم...کاش تو دلم مونده باشین.. عیدتون مبارک عروسکهای ناز... خیلی دوستتون داریم  فرشته های قشنگمون.....     ...
30 اسفند 1391

چقدر نازی تو ملیسا

سلام جیگرخاله...امروز از صبح مامانی کار داشت و شما پیش خاله بودی.....فدای چشمای دریایی ت بشم من...کلی با هم بازی کردیم...وقتی با اون 2تا دندونت میخندی دلم میریزه...چقدر نازی تو... خیلی خیلی دوستت دارم ملیسا... مامانی امروز برات یه سارا فون خوشگل خریده...که تو عید بپوشی و پز بدی...فدات شم... ...
29 اسفند 1391

آخرین شب سال91 و دلتنگی مامانی

سلاممم مهمونای ناز توی دلم....آخرین شب سال اومد و من باز پرم از دلتنگی..... فردا عیده...چهارمین عیدی که بدون شما هستیم اما نه بد شد!!!!!!!امسال شاید تو دلم باشین... اومدم بگم من فردا از خدا هیچی نمیخوام فقط میخوام شما رو بهم عیدی بده.. راستی امشب چهارشنبه سوری فرشته های نازم...همه دارن بیرون آتیش بازی میکنن درسته دارن کار خطرناکی میکنن ولی رسمه دیگه.. بعضی وقتا یه کم از صدای ترقه ها میترسم ولی مواظب شماهستم....خیلی دلتنگتونم...کاش امسال دیگه مال من باشین و بیایین تو بغلم..............خیلی خیلی دوستتون دارم فرشته های آسمونی  و پاک من... ...
29 اسفند 1391

مریضی مامانی

سلاممم فرشته های قشنگم......چه خبرا؟؟؟؟؟تو دل مامان خوش میگذره...؟؟؟  دو روزی میشه بدجوری دل درد و کمردرد دارم....بدجوری هم بی حالم....خیلی میترسم...میترسم بازم از دلم پربکشین و برین ...هرچند مطمِين نیستم که هنوز تو دلم هستین یا نه؟؟؟؟؟در ضمن رنگم هم سفید شده مثل گچ....فرشته های ناز مامانی یه موقع تنهام نذارین ها....دیگه تحمل یه شکستن دیگه رو ندارم.... ...
28 اسفند 1391

تشکر از بابایی مهربون

فرشته های قشنگم.....بابایی این روزا خیلی خسته میاد خونه..از طرفی هم به روی خودش نمیاره ولی خیلی غصه میخوره........اونم عاشق شماست...امسال مجبورشده دم عیدی فقط غصه بخوره...دیشب کلی سرش رو بردم....آخه میدونین چی؟؟؟؟بابایی خیلی خیلی دل نازک و مهربونه و در عین حال کم جرات..................عاشقشم خیلی دوستش دارم همین سادگی و مهربونیش منو عاشقتر میکنه.... خواسنم از همینجا از زحمتهایی که میکشه و بخاطر مهربونیهاش ازش تشکر کنم....        ما خیلی خوشبختیم و عاشق هم فقط شمارو کم داریم.........              ...
28 اسفند 1391

بوی بهار میاد فرشته های نازم

سلاممم...من بازم اومدم....اولش اینکه امروز صبح بیبی چکم منفی شد و کل اعصابم ریخت به هم....دارم میمیرم..نکنه رفته باشین ... داره بوی بهار میاد....خدا همه ی درختاو گلهارو بازم مامان میکنه...بهشون نی نی های شکوفه ای میده ...منم امسال اگه خدا بخواد و پیشم مونده باشین سر سفره ی هفت سین مادرانه میشینم.... تورو خدا نرین...امسال عیدی هیچی نمیخوام فقط از خدای مهربون میخوام شمارو بهم ببخشه...آخه خیلی خیلی دوستتون دارم...... ...
28 اسفند 1391

از دلتنگی می نویسم...

از دلتنگی مینویسم...از هوای سنگین گریه...از یه بغض خسته... انتظارتان چیست؟؟؟هرچیزیست دیوار دلم را کوتاه گیرآورده...هر دم سرکی میکشد به هوای پاییزی قلبم.... از دلتنگی مینویسم..از این سد ناعبور...ترک هم نمیخورد..مرا میشکند.... خبرم کنید...قاصدکی بفرستید...قبل از اینکه بشکنم خبرم کنید...اگر باور ندارید سری به دلتنگی ام بزنید...به هوای سنگین گریه ام...به این بغض خسته که  خیلی ها صدایش را نشنیدند... از دلتنگی مینویسم.......................... ...
26 اسفند 1391

شب نازتون بخیر فرشته های نازم

سلاممممم فرشته های من....بازم اومدم..اومدم بگم خیلی خیلی هواتونو کردم...8 روز قبل اومدین تو دلم ساعت11:45 بود هیچ وقت یادم نمیره...اون لحظه خوشبخت ترین آدم روی زمین شدم...نمیدونم الان پیشم هستین یانه؟؟؟؟به روز آزمایش کم مونده...خیلی میترسم که بازم بال درآورده باشین و رفته باشین...اینبار هم مثل بار قبل نشه.اون دفعه هم تا آخرین لحظه باهاتون خداحافظی نکرده بودم این بار هم منتظرم...یه منتظر عاشق و دیوونه...الان کجایین...اگه تو دلم هستین بگیرین آروم بخوابین دیگه شب شده لالا کنین...بازم صبح براتون قرآن میخونم و باهاتون کلی حرف میزنم....شب نازتون بخیرفرشته های نازم ...
24 اسفند 1391

عاشقتونم....

سلامممم نی نی های قشنگم...امروز ششمین روزی که تو دلم هستین...روزهای خیلی قشنگی ودر عین حال پر از استرس های قشنگ....بخاطرشما فقط دارم استراحت میکنم تا یه وقت از تو دلم تکون نخورین......   از وقتی تو دلم جا کردین دلم دو تا بال پرواز درآورده  .. ....  نینی های من..الان دارین تو دلم چیکار میکنین؟؟؟؟میدونین صبح داشتم چه فکری میکردم؟؟فکرمیکردم اگه یکیتون دختر و یکیتون پسرشد چه لباسهایی که براتون نمیخرم...هر دوتاتون لباسهای ست میپوشین...مثلا رنگ پیرهن تو دختر قشنگم ست میشه با رنگ پاپیون یا کراوات داداشی...یا رنگ پیرهن دخترم با بلوز و شلوار داداش گلش یکی میشه اما با مدلهای مختلف.. عاشقتونم......تو رو خدا پیشم بمونین ع...
23 اسفند 1391